حقوق زن در یونان باستان:
تمدن یونان سر آغاز تمدن امروز است. البته نقش سایر تمدن ها را هم در پیدایش تمدن امروزی نمی توان نادیده گرفت.
حقوق زنان در تمدن یونان تأمین نبوده، بل موارد متعدد نقض حقوق زنان قابل مشاهده اند.در زمان حکومت آخایی ها که در قرن سیزده قبل از میلاد بر یونان حکومت میکردند، زنها فاقد ارزش انسانی بودند و مانند اموال و حیوانات تبادله می گردیدند. آخایی ها برای تشویق مردم در اشتراک در جنگها از زن ها استفاده میکردند. تعدد زوجات، داری حدی نبود و هر مرد حق داشت که به هر اندازه که میخواهد خانم بگیرد. اما زنها در این زمان حق داشتند در اجتماعات مرد ها حضور پیدا کنند، و اظهار نظر نمایند.
در آتن و اسپارت، زن ها مجبور به اشتراک در بازی های خشن و کشتی رانی میگردیدند تا بدن شان سالم مانده و صحتمند باشند . زنانی که ضعیف بودند مورد تنفر جامعه بودند. پسران حق نداشتند تا با آنها ازدواج نمایند چون امکان داشت که اولاد شان ضعیف متولد شوند. اگر پسری با دختر ضعیفی ازدواج میکرد، محکوم به غرامت بود. مهریه موجود نبود و فامیل دختر مکلف بود تا جهزیه دختر را آماده کند و برای داماد دهد. و حتی پدرها برای فرار از تهیه جهیزیه، دختران شان را به قتل میرساندند. عفت و عزت فامیل ها در نظر گرفته نمی شد و مرد ها حق داشتند که با زنهای که در قید نکاح شان نبودند هم رابطه جنسی داشته باشند. فامیل ها اولاد شانرا در پیشگاه خدایان قربانی میکردند.
حقوق زن در روم باستان:
روم زمانی بزرگترین قرت جهان بود، و دارای امپراطوری وسیع که از اروپا آغاز و تا غرب آسیا الی شمال آفریقا ادامه داشت.
در روم هم نظام پدر سالاری حاکم بود و شوهر ها میتوانست که، خود همسرشان را در صورت ارتکاب جرمی مجازات نماید. کاتن یکی از رومیان میگوید: " شوهر بر زن خود حاکم است و اختیارش را حدی نیست، و هر چه بخواهد میتواند. اگر زن خطای کند او را جزا دهد، اگر شراب بنوشد محکومش کند و اگر بی ناموسی کند، اعدامش کند." تهیه جهیزیه بدوش فامیل دختر بود و تا زمانیکه همسر و شوهر یکجا بودند، جهیزیه در اختیار شوهر بود. اما بعد از طلاق، شوهر باید که جهیزیه را برای دختر مسترد میکرد. زن دارای اختیار طلاق بود و میتوانست هر زماینکه بیخواهد طلاق بگیرد. پدران دختران حق داشتند که اولاد شان را مجبور به طلاق کنند، ولو که خود دختر هم رضایت نداشت. عقد ازدواج به هدف کثرت نفوس منعقد می شد.
حقوق زن در عرب دورۀ جاهلیت
.
.
.